3 روزگی

ساخت وبلاگ
دوست ندارم اینجا رو کسی بخونه. پس اگه نمی خواهی کسی بخونه چرا داری می نویسی؟ 

امروز میشه یک هفته.

تا روز مادر, میشه چهل روز.

امروز روز سختیه. 

3 روزگی...
ما را در سایت 3 روزگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azkhodrazi بازدید : 34 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 9:12

سلام. سال 96 سال سختی بود. این ماجرا با شروع سال 96، شروع شد و تا روزهای پایانی 96، گریبانم را گرفته بود. اما درست در روزهایی که از همه جا ناامید شده بودم، خدای بزرگ دستم را گرفت. مثل همیشه... حقیقت ق 3 روزگی...ادامه مطلب
ما را در سایت 3 روزگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azkhodrazi بازدید : 42 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 9:12

دیشب شب خوبی بود. شبی که می توانست یک انرژی خوب برای ترک من باشد. اما امروز باز وسوسه شدم و مرتکب این گناه شدم. یک لحظه با خودم گفت بی خیال شو و برو یک ساعت توی پارک راه برو تا از سرت بیفتد. اما گفتم بی خیال و آنچه که نباید اتفاق می افتاد، افتاد. ترسیده ام. احساس می کنم این ماجرا بخشی از شخصیت من شده است و من نمی توانم جلویش را بگیرم. مگر مقاومت در آن لحظه ای که خوب می شناسمش.  امروز می خواهم یک ک 3 روزگی...ادامه مطلب
ما را در سایت 3 روزگی دنبال می کنید

برچسب : شخصیت,پلید, نویسنده : azkhodrazi بازدید : 43 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:21

امروز، روز مهمیه. توی این چند وقت اخیر، کمتر شده که دو روزمقاومت کنم. امروز رو باید از سر بگذرونم.
معامله ام رو با حضرت زهرا یادتونه؟ می خوام برای هر روز ترکم، یک آرزو کنم. آرزوی امروزم، برای ابراهیم است. از دلم خبر دارد که چه می خواهم.

راستی تا محرم چهل روز مانده. چهل روز. 

من می توانم.

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۶ساعت 10:36  توسط یک از خودراضی  | 
3 روزگی...
ما را در سایت 3 روزگی دنبال می کنید

برچسب : آرزوهای,روزانه, نویسنده : azkhodrazi بازدید : 40 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:21

این احساس، دقیقا روی سینه ام فشار اورده. یک لحظه مکث کردم. لباس های ورزشی ام را پوشیدم تا به جایش توی پارک بدوم. 

باید مقاومت کنم. در عوض امتیاز ایمان به روز دیگر برایم ثبت می شود. ولی پدرم را در آورده. اصلا ساده نیست.

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۶ساعت 15:8  توسط یک از خودراضی  | 
3 روزگی...
ما را در سایت 3 روزگی دنبال می کنید

برچسب : لحظه,شناسمش, نویسنده : azkhodrazi بازدید : 41 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:21

خب من رفتم بیرون. یک ساعتی راه رفتم و دویدم. با حال خوب نشستم به تماشای فیلم. ولی نتونستم دووم بیارم. معامله ام با حضرت زهرا فسخ شد؟ اصلا خاک توی دهن من که اسم مقدس ایشان رو به زبون میارم. ولی می خوام یک فرصت دیگه به خودم بدم. می خوام تو لحظه های نفس گیر، مهلت های 6 ساعته تعیین کنم. ببین. من ایمان دارم که اگه این مسیر رو برم تهش نابودیه تو اون دنیاس. ولی من مریضیم. خدایا. دارم التماست می کنم. + ن 3 روزگی...ادامه مطلب
ما را در سایت 3 روزگی دنبال می کنید

برچسب : زمین,خوردم, نویسنده : azkhodrazi بازدید : 37 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:21

دیروز یکی برایم نظر گذاشته بود و منو تشویق به این کار کثیف کرده بود. گفته خیلی کیف میده. نمی دونم این ها رو واقعی نوشته بود یا نه. ولی یک لحظه از خودم بدم اومد. تو چه جایگاهی قرار گرفتی؟ از کجا به کجا اومدی؟ نظرش رو پاک کردم. چون ازش خوشم نمیاد. نکنه من هم برسم به روزی که بی خیال بشم و ندای وجدانم، خفه بشه؟تا ساعت هفت امروز صبر می کنم و یک گزارش از بیست و چهار ساعتگی خودم می دم.راستی کاش نظر اون آ 3 روزگی...ادامه مطلب
ما را در سایت 3 روزگی دنبال می کنید

برچسب : تیمی,شدم؟, نویسنده : azkhodrazi بازدید : 42 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:21

از آخرین ارتکابم، بیست و چهار ساعت می گذره. این اهمیت نداره. بلکه مهم اینه که من از این لحظه، تا بیست و چهارساعته آینده، کار بسیار سختی رو پیش رو دارم. تصمیم گرفتم که بازه های کوتاهی رو تعیین کنم برای گزارش دادن. اولیش باشه 18 ساعت بعد. حدود ساعت 12 ظهر فردا. الان با رفقا می رم سینما. فردا در مورد فیلم شاید صحبت کردم.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۶ساعت 18:5  توسط یک از خودراضی  | 
3 روزگی...
ما را در سایت 3 روزگی دنبال می کنید

برچسب : روزگی, نویسنده : azkhodrazi بازدید : 38 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:21

سلام.

قول داده بودم که ساعت 12 امروز گزارش بدم. اما قبل تر از این، دوباره مرتکب شدم. داغونم. می خوام دو روز حرف نزنم. قول می دم دو روز بعد بیام و پاک پاک. من اگه نتونم دو روز تحمل کنم باید برم بمیرم.

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۶ساعت 10:21  توسط یک از خودراضی  | 
3 روزگی...
ما را در سایت 3 روزگی دنبال می کنید

برچسب : ضعیف, نویسنده : azkhodrazi بازدید : 28 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:21

سلام. دیشب قرار گذاشتم که بعد از دو روز پاکی بیام و گزارش بدم. اما دوست دارم حال خوش الانم رو بنویسم. یک لیوان برداشتم و تصمیم گرفتم به ازای هر یک ساعت پاکی، یک تخمه هندوانه داخل لیوان بندازم. الان یک لیوان دارم با 23 تا تخمه هندوانه مغز کرده :) دعا کنید این لیوان پر بشه. دیروز دو پیام از دو دوست داشتم که من رو تشویق کردن به مقاومت کردن. صحبت هاشون خیلی تاثیر داشت. ممنون بابت تشویقتون به خوبی. حال 3 روزگی...ادامه مطلب
ما را در سایت 3 روزگی دنبال می کنید

برچسب : تخمه,هندوانه, نویسنده : azkhodrazi بازدید : 43 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:21